محمد بینازاده در گفت و گو با خبرنگار مهر گفت: ما در حوزه اعتیاد گرفتار «عدم تعیّن معرفتشناختی» هستیم یعنی ما به لحاظ نظری و معرفتی هیچ مدل منسجم واحدی نداریم.
به گفته او اگر نگاه تاریخی به حوزه اعتیاد داشته باشیم این مشکل کاملاً به چشم میخورد و این نبود دیدگاه نظری مشخص در حوزه اعتیاد در دورههای مختلف تاریخ ایران خودنمایی میکند و چیزی نیست که مربوط به چند سال اخیر یا بعد از انقلاب باشد.
بینازاده با تأکید بر اینکه ما هیچ وقت مدل نظری نداشتیم که با آن اعتیاد را تبیین کرده و بعد مصداق اجرایی تعریف کرده باشیم، گفت: مثال خیلی سادهای که برای اثبات این ادعامی توانم مطرح کنم تناقض رفتاری در حوزه کاهش آسیب اعتیاد است. ما مراکزی به نام دی آی سی داریم که به زنان آسیب دیده، وسیله پیشگیری از بارداری و سرنگ میدهیم و کلی هم تبلیغ میکنیم تا بتوانیم مصرفکنندههای مواد را به آنجا بکشیم منطق ما این است که انتقال جنسی یکی از راههای اصلی انتقال ویروس اچ ای وی است و ما باید از انتقال این ویروس جلوگیری کنیم. اما مشکل از جایی آغاز میشود که این خانم دقیقاً به دلیل همان دو چیزی که در دی آی سی دست اش دادهایم بر اساس قوانین مملکت مجرم شناخته میشود و پلیس حق دارد او را دستگیر کند و کاندوم و سرنگ به عنوان آلت جرم تفسیر میشوند.
او با تأکید بر اینکه در حوزه اعتیاد مدل «شتر گاو پلنگی» داریم که ارتباط بخشهای مختلف آن موزاییکی است و هیچ ارتباط ارگانیکی بین اجزای آن وجود ندارد، گفت: وقتی تکلیف مدل نظری مان مشخص نیست، پلیس کار خودش را میکند و سیستم بهداشتی و درمانی کار خودش را و برآیند نیروها به گونهای است که اثرات هم را خنثی میکنند. در چنین حالتی انرژی زیادی هدر میشود و نتیجهای هم حاصل نمیشود.
بینازاده نام این «عدم تعین معرفت شناختی» را «تناقض رفتاری آمریکایی و اروپایی» گذاشته و گفت: ما در حوزه «مقابله با عرضه» و «پیشگیری» خیلی آمریکایی رفتار میکنیم یعنی برخورد نظامی و انتظامی است در حالی که در حوزه «کاهش آسیب» برخورد مان اروپایی است و حقوق بشر و رسیدگی به ضعفا و کرامت انسانی را مدنظر قرار میدهیم.
به گفته او این تناقض نشان دهنده آن است که هیچ وقت یک گروه کارشناسی که استراتژیک فکر میکنند سیاستگذاری حوزه اعتیاد را به عنوان یک موضوع مطالعه استراتژیک در نظر نگرفتهاند: باید مدل مشخص شود تا دچار این قدر تناقضات جدی نشویم.
بینازاده ادامه داد: ما در مدلسازی نظری در حوزه اعتیاد بیهویت هستیم. چون مدل نظری نداریم از بیرون اقتباس میکنیم و برنامههای اجراییمان ملغمهای از مدلهای اروپایی و آمریکایی است. بههمین دلیل بنا بر اقتضائات و به صورت واکنشی رفتار میکنیم در حالی که اگر مدل نظری داشتیم نقشه راهنمایی پیش رویمان بود که بر اساس آن میتوانستیم تصمیم بگیریم که در هر مورد چگونه باید رفتار کنیم.
او اضافه کرد: اگر مدل ما در حوزه اعتیاد، مثلاً اقتصادی است و قرار است با منطق هزینه و فایده تحلیل شود، تصمیم گیریها متفاوت از زمانی است که اعتیاد با منطق دیگری مد نظر قرار گیرد. اگر مدل نظری داشته باشیم اقداماتی هم که انجام میدهیم مبنای علمی خواهند داشت.
نظر شما